مقاله

سوم اسفند؛ زدن مهر باطلی بر نظام

جوانان به گوش حاكمان ایران رساندند كه زندگی بی‌ثمری را كه در نتیجه‌ی ذهنیت غلط آنها به وجود آمده نخواهند كرد...

 

دلبرین باکور

بدون ‌شک 15 فوریه تراژیك‌ترین واقعه‌ی تاریخی خلق كورد است. تأثیرات این حادثه‌ی هولناك، قیام‌ها و رویدادهای بی‌نظیر تاریخی‌ای را آفرید. چهار دهه مبارزه‌ی ایدئولوژیكی ـ سیاسی و بیش از دو دهه نبرد مسلحانه‌ی PKK در راه آزادی انسانیت با رهبری رهبر آپو كه بر ضد استعمار جهانی،‌ نیروها و كشورهای ارتجاعی و فاشیستی حاكم بر منطقه و به‌ویژه بر كردستان به‌پا خاست, در همه‌ی ابعاد خود تأثیرات شایان و آشكاری را بر جنبش‌های آزادی‌خواه، دموكراسی‌خواه و بر تمامی خلق‌های خاورمیانه و حتی دنیا داشت. هدیه‌ی گران‌بهای این جنبش انترناسیونالیستی برای خلق كورد نیز، دوباره‌زیستن, ایجاد اتحاد ملی و برساخت ملت دموکراتیک بود.

آنچه بر همگان آشکار است؛ مبارزه‌ی ایدئولوژیك PKK موجب تضعیف رژیم‌های منطقه گشت و مبارزه‌ی سیاسی آن در پدیدآوردن و مطرح‌کردن مشكلات اجتماعی و سیاسی آن رژیم‌ها و همچنین آگاهی و هوشیاری خلق‌های خاورمیانه به ویژه خلق كورد،‌ تأثیراتی بنیادین بر جای نهاد. به تبع آن، سازماندهی ملت كورد در زدودن تأثیرات شوم سیاست‌های آسیمیلاسیون دولت‌های حاكم بر كوردستان، اتحاد ملی كوردها و مهم‌تر از همه كسب و شناسایی هویت راستین خود،‌ روح و زندگی تازه‌یی را به‌ آنان بخشید. با این اوصاف، دستگیری رهبر ملی خلق كورد، طی یك توطئه بین‌المللی‌ منجر به فوران موج‌های خروشان و گسترده‌یی از اعتراض و قیام‌های مردمی در اقصی نقاط دنیا گردید. خلق مظلوم و تنهای كورد نیز با شنیدن خبر نامیمون به اسارت در‌آمدن تنها رهبر ملی خود،‌ زخم خنجر ناجوانمردانه‌ی دیگری را بر روی پیكر خود احساس كرده بودند، لذا شوك‌زده و بی‌صبرانه چنین توطئه‌ی پلیدی را با انجام عملیات‌های قهرمانانه و بی‌نظیر خود (تظاهرات گسترده، به آتش‌كشیدن جان خود، انتحار شهادت‌طلبانه و...) شدیدا محكوم كرده و در راستای تحقق‌بخشیدن به خواسته‌های آزادی‌‌خواهانه‌یی كه در نتیجه‌ی مبارزه جنبش آپویی به دست آمده بودند، بی‌باکانه موضع خود را اعلام داشتند. در این میان، جوانان كورد, همچو نیرویی سرزنده و جسور، پیشاهنگی این عملیات‌ها را بر عهده گرفتند.

بعد از این رخداد، در ایران كه در آن زمان روابط آن با تركیه در حد بسیار ضعیف بوده و حتی می‌توان گفت در نقطه‌ی مقابل همدیگر قرار داشتند، در رسانه‌های گروهی خود با نشان‌دادن تصاویر دستگیری رهبر آپو، انزجار و همدردی خود را نشان داده و حركت دولت فاشیست تركیه را محكوم كردند. خلق کورد در ایران نیز در برابر این توطئه‌ی ناجوانمردانه تقریبا در سراسر كشور به ویژه در شهرهای بزرگ با راهپیمایی و تظاهرات هر روزه و مداوم خود خواستار آزادی رهبر خلق كورد شدند، كه همزمان با آن نیز خلق کورد در شرق كردستان و دیگر نقاط ایران، سیاست‌های پلید انكار و امحا و آسیمیلاسیون رژیم‌ را بر روی خود محكوم داشته و كم‌كم كار به جایی رسید كه خواسته‌های آزادی‌خواهانه خلق كورد به وحشیانه‌ترین شكل سركوب گردیدند. اینجا بود كه موضع‌گیری خلق كورد نیرومندتر شده و با انجام قیام‌های پی‌درپی خود در روزهای بعد از دستگیری رهبر آپو و در روز اوج خود یعنی روز تاریخی سوم اسفند، اعتراضات و انزجار خود را نشان داده و توسط نیروهای اطلاعات، پاسدار و انتظامی و...مورد حمله قرار گرفته و شهیدانی تقدیم داشتند.

بی‌گمان، جوانان كورد قشر پویا و باشهامت در ایران، جسورانه پیشاهنگی خود را در قیام و عملیات‌های قهرمانانه‌یی بر ضد ظلم و سیاست‌های دولت ایران، تركیه و توطئه‌گران در دست گرفته و خود را به عنوان قشر آغازگر این عصیان‌ها به همه شناساندند. آنها سینه‌های خود را با شهامتی بی‌نظیر سپر كرده و آماج گلوله‌های نیروهای دشمن قرار دادند. جوانان كرد، پیشاهنگان فكری بودند كه در آن خلق كردستان، ملی‌بودن رهبر آپو را با جان و دل قبول كرده بودند. از طرفی دیگر، تحركات مداوم جوانان بعد از دستگیری رهبر آپو،‌ ادامه‌ی راهپیمایی‌ها و تظاهراتی بود كه دانشجویان جوان كورد و دیگر خلق‌های ایران در جلوی دانشگاه‌های تهران، تبریز و... به راه انداخته بودند. جوانانی كه با مشكلات و معضلات غیرقابل تحملی، سال‌های سال دست و پنجه نرم كرده بودند و در حال غرق‌شدن در گرداب و باتلاقی بودند كه رژیم برای آنها درست كرده بود و از بیكاری گرفته تا درد خانمان‌سوز اعتیاد معضل فقر و از همه مهم‌تر، بی‌هویتی و نقض حقوق بشر و... به تنگ آمده بودند، با شنیدن خبر تكان‌دهنده‌ی دستگیری رهبر آپو وارد خیابان‌ها و كوچه‌ها شده و علاوه بر محكوم‌كردن توطئه‌ی بین‌المللی، كینه و نفرت خود را نسبت به سیاست‌های فریب‌كارانه‌ی دولت ایران در قبال عدم رعایت حقوق اساسی خلق كورد در شرق كردستان و همچنین در به دام‌‌انداختن و ایجاد زندگی گرداب‌مانند, جوانان نیز با تظاهرات و سردادن شعارهای عدالت‌طلبانه, اعتراض خود را اعلام داشتند. آنها ابراز وجود دوباره‌یی كردند و به گوش همه‌ی حاكمان ایران رساندند كه زندگی بی‌معنا و بی‌ثمری را كه در نتیجه‌ی سیاست و ذهنیت غلط آنها به وجود آمده قبول نداشته و نخواهند كرد.

از طرفی دیگر, جوانان و مردم کورد در شرق كردستان سكوت مرگبار چند ساله را با قیام و حركت تاریخی خود شكستند، آن‌هادر عین حال که در مظلومیت و محرومیتی بسیار به سر می‌بردند, در صف مقدم این قیام‌ها قرار گرفتند. رژیم نیز در بی‌رحمانه‌ترین حركت خود با به شهادت‌رساندن ده‌ها تن جوان بی‌گناه و غیور كورد و دستگیری صدها تن بار دیگر نشان داد كه از سیاست‌های غیرانسانی خود دست‌بردار نیست. جسارت و شهامت جوانان ارومیه‌یی, سقزی،‌ سنندجی، مهابادی و... موجب دلگرمی و پشتیبانی هر چه بیشتر و محكومیت آن سیاست‌ها شد و نیز این را می‌توان در فعال‌تر و گسترده‌تر حركت جوانان كورد در به‌دست‌آوردن حقوق اساسی خود به ویژه بعد از قیام سوم اسفند مشاهده كرد. سیل عظیمی از جوانان كورد هم با ملحق‌شدن به PKK و جایگیری در صفوف مبارزه و عمل, نشان دادند كه با آرمان‌های رهبر ملی‌ خود هم‌دل و هم‌صدا هستند و از این راه پایبندی و وفاداری خود را به اثبات رساندند. در واقع، آنها برآوردن نیازها و خواسته‌های آزادی‌خواهانه‌ی خود را در فعالیت و كوشش بی‌دریغ جنبش آپویی دیدند. لذا در همین راستا به انتشار و پخش روزنامه و مجله‌های كوردی و فعالیت‌های فرهنگی دیگر اهمیت داده و با استفاده از كوچك‌ترین امكان در پی دست‌یابی به حقوق اساسی خود هستند.

در سال‌های اخیر نیز جای‌گرفتن جوانان كورد شرق کوردستان در جنبش آپویی, تحت تأثیر این حركت، آهنگ روزافزونی به خود گرفته و ضمن اینكه روزانه بسیاری از آنها روانه‌ی كوهستان‌های پرفراز و بخش‌های دیگر کوردستان مثل روژاوا (غرب کوردستان) می‌شوند، مهر باطل دیگری را بر سیستم موجود ایران و زندگی در چارچوب آن می‌زنند. از سویی دیگر, همچو نیرویی دینامیك و فعال, در داخل ایران با انجام فعالیت‌های اجتماعی ـ فرهنگی در راستای دست‌یابی به هویت واقعی و حقوق دموكراتیك خود و همچنین با به راه‌انداختن تظاهرات و راهپیمایی در داخل شهرها می‌خواهند مثل همیشه نقش پیشاهنگی خود را ایفا كرده و گرمابخش جنبش آپویی در شرق كردستان و ایران باشند. آنها نیرویی اساسی برای نابودی سیستم مانع‌ساز موجود، رسیدن به آزادی و ایجاد جامعه‌ی مدنی در عصر تمدن دموكراتیك‌ می‌باشند.

جوانان، انتقام زندگی ناشی از نظام را با ایستادگی و مبارزه در برابر مسوولان نظام که پدیدآورنده‌ی اصلی معضلات آنهایند خواهند گرفت و بدین ترتیب، زندگی در سیستمی دموكراتیك را با هویت واقعی خود تحقق خواهند بخشید.