متخصصین کشورهای درگیر معضل در تعیین سیاستهای استراتژیک راهبردی, سیاستمداران کشور خود را به اشتباه راهنمایی کردهاند ...
هیرش کارزان
ریزگردها و تنشهای زیستمحیطی منطقهای و بینالمللی
در میان همهی مسایل مربوط به محیط زیست ایران، تاثیر آلودگی هوا بر کیفیت زندگی احتمالا آنیترین و ملموس و مشهودترین تهدید است. آمارها به ما میگوید شهرهای ایران از جمله آلودهترین شهرهای جهان هستند. طبق ارزیابی سازمان جهانی بهداشت، اهواز، کرمانشاه و سنندج شرایطی بدتر از تهران دارند. دولت ایران شهرهای اراک و اصفهان را به این فهرست افزوده است. همچنین توفان ریزگردها که طی هفت سال گذشته آغاز شده و از آن سوی مرزهای غربی ایران وارد میشوند به معضل آلودگی هوا افزوده است. این توفانها به اقتصاد ایران بهویژه کشاورزی (مثلا تولید عسل) و حملونقل صدمه میزند؛ بهداشت و سلامت عمومی ایران را ضعیف میکند (با تاثیراتی تا حد تعطیلی مدارس)، نظام زیستی ایران بهویژه جنگلهای بلوط در رشته کوههای زاگرس را تهدید میکند و به رابطه با همسایگان غربی ایران نیز صدمه میزند. همچنین بهعنوان مثال, ورای پخش بیشتر ریزگردها، آلودگی کمسابقهی هوای اهواز در آبان سال ۱۳۹۲ به دلیل بارانهای اسیدی نیز مشکلات بزرگی برای مردم این شهر ایجاد کرد. بر اثر این آلودگی بیش از شش هزار و ۲۰۰ نفر، اعم از افراد دارای سابقه آسم و حساسیت و حتی شهروندان فاقد بیماری ظرف چند روز روانهی بیمارستان شدند.
خشکشدن تالابها مهمترین علت وقوع پدیدهی ریزگردهاست؛ خشکسالی میزان بارندگی را کم کرده و بخش زیادی از تالابهای یک ناحیه بزرگ را از بین میبرد. سدسازی بیرویه نیز تأثیر گذاشته و باعث تشدید این بحران میشود. ریزگردها به محصولات کشاورزی ضربه میزنند، مشکل ترافیکی ایجاد کرده و منجر به افزایش مهاجرتها و مشکلات عدیدهی دیگر میشوند.
ریزگردها تودهیی از ذرات جامد معلق ریز غبار است که در شهرها با دود و... همراه شده و در جو پخش شده و دید افقی را در حدود چند کیلومتر محدود میکند. ریزگردها در واقع ذرات کلوییدی هستند که تنها عامل بهوجودآمدن آنها در طبیعت فقط آب میباشد، یعنی صدها و یا هزاران سال طول کشیده است تا این ذرات بهوجود آیند. با توجه به خصوصیات فیزیکی و طبق قوانین و بار الکتریکی که دارند به صورت لایههایی در کف تالابها و رودخانهها آرام گرفتهاند و با خشکشدن ناگهانی این تالابها و رودخانهها ذراتی که دارای قطری کمتر از یکصدهزارم میلیمتر است ساخته میشوند. این ذرات در آب به وجود میآیند و راه مبارزه با آن هم استفاده از علم تصفیهی آب است.
برخلاف تصور مردم, بارش باران برای زدایش این ریزگردها فایدهیی ندارند و بهخاطر ویژگی نیروی طبیعی بین ذرهیی دافعه این ذرات و نانوبودنشان است که باران هم نمیتواند این ذرات کلویید را فرود آورد و آنچه پس از باران میبینیم تنها یک خاک عادی بیش نیست.
همچنین "مالچ" که نوعی فرآورده چسبنده نفتی است برای تثبیت شنهای روان در بیابانها استفاده میشود, برعکس نظر بسیاری کارشناسان برای فروکشکردن ریزگردها هیچ فایدهیی ندارد و صرفا به عمیقترشدن بحران کمک میکند. در ایران این روش صورت گرفته و نه تنها فایدهیی نداشته, بلکه بحرانزاتر شده است.
متاسفانه ریزگردهای کلوییدی از راه تنفس وارد دستگاه تنفسی و گوارشی ما میشوند. سپس از آنجا هم جذب خون گشته و موجب سفتشدن آن میگردند. این سفتشدن خون هم سکتههای قلبی و مغزی و تنگینفس را بهدنبال دارد. همچنین سازمان بهداشت جهانی با اعلام اینکه همین ریزگردها در سال، موجب مرگ زودرس برای یک میلیون و ۳۴۰ هزار نفر می شوند از کشورهای جهان خواسته تا اقدامات خود برای کاهش آلودگی شهرهای خود را کاهش دهند.
درختان بلوط کردستان در خطر نابودی
ریزگردها برای گیاهان و محصورات کشاورزی و درختان هم مضر است. میتوان گفت که صدها هزار هکتار از درختهای بلوط قلب کردستان, یعنی قندیل و زاگرس را با خطر نابودی روبهرو میسازد. این درحالی است که بهویژه کشور عراق هیچ اقدامی برای مبارزه با بیابانزدایی و ریزگردها انجام نداده است. بررسی تصاویر ماهوارهای کشور عراق نشان میدهد که بیش از ۷۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی این کشور از بین رفتهاند و به همین دلیل لازم است روشها تغییر کنند. اراضی کشاورزی ازبینرفته را نمیتوان مالچپاشی کرد.
در سطح بینالمللی کشورهایی هستند که ریزگردها به مشکل زیستمحیطی آنها تبدیل شده است به عنوان مثال کشور زیبا و هژمونگرای چین است که سازندهی بزرگترین سدهای جهان با ارتفاع بیش از سیصدمتر و در اوایل به آن افتخار میکردند, حتی در پشت سد به توسعه کشتیرانی و نیز توسعه توریسم میپرداختند. غافل از اینکه ریزگردها در این کشور گاهی فاصله دید را در پکن به دو متر رسانده و به تعبیری دیگر این قطب اقتصادی مقلد کاپیتالیسم و گردشگری جهان به زودی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند.
مبارزه HPG با سدسازیها و سانترالهای هیدروالکتریک
خشکشدن تالابها و رودخانهها در کشورها تأثیر بهسزایی در بهوجودآمدن این ذرات معلق داشته به طوری که در سالهای اخیر بیابانزایی در مناطق یادشده با افزایش چشمگیری روبهرو بوده است. درواقع این ذرات معلق در برخی موارد حاوی ذرات قابل زیستی هستند که برای سلامتی مردم به شدت خطرناک هستند.
در همین راستا نیروی مدافع خلق (HPG) طی سالهای مدید است که با اقدام ترکیه برای سدسازیهای بیرویه در شمال کوردستان مبارزه کرده. این سدسازیها گذشته از اینکه بسیاری آثار تاریخی کوردستان را زیر آب میبرند و این یکی از سیاستهای ترکیه است. همچنین موجب بحران در محیط زیست هم میشود. تاکنون HPG به گروههای سدسازی دولتی بارها حملهکرده و ماشینآلات سدسازی را به آتشکشیده و چندین تن را هم بازاشت و محاکمه کردهاند. سدسازیهای ترکیه موجب شده که آب رودخانههای دجله و فرات کم شده و جنوب کردستان و عراق با بیابانشدگی روبرو شوند که در ته این رودخانهها و تالابهای خشکشده ذرات کلویید وجود دارد و پس از خشکشدن توسط باد به اتمسفر منتقل میشود. در ایران نیز تاکنون 641 سد در ساخته شده و 168 سد نیز در دست ساخت است.
امکان جبران زیانهای ریزگردها وجود ندارد
یکی از مهندسین کورد مقصر اصلی را, متخصصین کشورهای درگیر معضل میداند و میگوید که آنها در تعیین سیاستهای استراتژیک راهبردی, سیاستمداران کشور خود را به اشتباه راهنمایی کردهاند و به این دلایل هم امکان جبران آن نیز وجود ندارد:
1ـ امکان رهاسازی آب مسیر وجود ندارد بهدلیل سیاستگذاری کلانی که بر روی پروژههای سدسازی صورت گرفته است.
2ـ پروژهها و مستغلات و خدمات حقیقی و حقوقی زیادی در مسیر بسترهای قدیمی اجرا شده است.
3ـ احیای بسترهای قدیمی غیرممکن است بهدلیل تغییر مسیر بسترها و این خود معضل بزرگی بر سر راه بوده, مانع بازسازی مجدد بافت قدیمی شده و این بافت در حال حاضر خود کانون کلوییدی میباشد.
4ـ با توجه به آبگیری سدها و نیاز آبی زیاد فعلی به آب این سدها جهت مصارف گوناگون امکان استفاده ار آب آنها جهت احیای بافت و مسیر قدیمی امکانپذیر نمیباشد.
5ـ بارش منطقهیی بهعنوان یکی از فاکتورهای اصلی و درنظرگرفتن بیلان حوزههای آبریز.
6ـ متاسفانه در علم هواشناسی و اقلیمشناسی توانستهایم علمی به نام علم شناسایی کانونهای کلوییدی ایجاد نماییم که از طریق ماهوارهها و استفاده از نرمافزارهای هواشناسی به صورت ساعتی و روزانه رفتار این کانونهای کلوییدی را میبایست مشابه یک کوه آتشفشان زیر نظر گرفت. یعنی در اصل عدم توانایی شناسایی بهموقع زمان و مکان تشکیل این کانونها بهدلیل قابلیت میزان حساسیت ماهوارههای تخصصی متناسب با معضل است که شناسایی را در ارتفاع بالا مشخص کرده و این مورد خود مطالعهی میدانی را با مشکل مواجه میکند و نیروی تخصصی بیشتری میطلبد.
7ـ در اصل پروژههای سدسازی در داخل خود این کشورها علاوه بر ایجاد کانونهای کلوییدی بهدلیل نزدیکی آنها, خود آن کشورها خود را درگیر معضل ریزگردها کردهاند.
8 ـ برخلاف کشورهای توسعهیافته, هیچ مرجعی متخصصان این کشورها را مورد پرسش قرار نداده و به راحتی امکان تکرار چنین فجایعی در آینده را فراهم میکنند.
9ـ امکان بررسی کارشناسانه و مهندسی مجدد در این پروژهها به حداقل رسیده و دلیل اصلی آن نیز با وجود اعتبارات کلان و نبودن سازمان نظام مهندسی محیط زیست در این کشورها میباشد که میبایست هر چه سریعتر این سازمان در ایران ایجاد گردد.
10ـ نگرانی از بازتابهای اجتماعی و بررسی مجدد موضوع از طریق نمایندگان و دستگاههای ناظر کشوری با توجه به بار کلان مالی پروژههایی که اجرا شده با درنظرگرفتن ریسک عملکرد.
11ـ امکان ایجاد ناهماهنگی در مدیریت کلان و استراتژیک منابع آب و عدم استفاده از مشاورین کارآمد در طرحهای زیستمحیطی و دانش روز.
12ـ تغییرات اقلیمی ناگهانی جوی و گرمشدن کرهی زمین و اثرات مخرب آن.
14ـ عدم توانایی تحلیل و شناخت پروژههای کلان اقلیمی کشورهای پیشرفته توسط متخصصان این کشورها.
نگرانی اصلی که وجود دارد این است که حتی در مراکز تحقیقاتی سازمان حفاظت محیط زیست و هوا شناسی کشوری و حتی در دانشگاهها تفاوتی بین گردوغبار مناطق کویری و بیابانی با گردوغبار حاصل از ذرات کلوییدی بسترها که هم اکنون به معضل کشورهای منطقه و خاورمیانه تبدیل شده است قایل نمیشوند و به این نکته ساده و بااهمیت کوچکترین توجهی نمیکنند که گردوغبار کویر با توجه به قطر و سنگینی که دارند فاصله کمتری را طی کرده و انباشته میشوند و با بارش باقی نمیمانند, ولی ذرات کلوییدی کنونی بسترها که در هوای این کشورها وجود دارد و علاوه بر اینکه پایتخت کشور را فرا گرفته و از آن گذشته از جنگلهای شمال نیز گذشته است به هیچ عنوان با بارش محو نمیشود و همچنان در هوا باقی خواهد ماند. یعنی درست در حین اینکه بارش برف و باران در جریان است مردم ذرات کلوییدی را استنشاق, تغییرات جوی فقط در اثر وزش باد آنها را جابجا کرده و با دقت در تنفس مشاهده میگردد که به جای مفرحبودن هوا در اثر بارش انسان دچار تنگی نفس مفرط و ایجاد بیماری میگردد.
در واقع یکی از اصلیترین عوامل بهوجودآمدن کویر و بیابانهای وسیع و لمیزرع ایجاد کانون و یا کانونهای کلوییدی در نزدیکی و یا اطراف آن بوده است. بهعنوان مثال اگر در زمانهای گذشته عوامل طبیعی زمین از جمله زلزله و یا آتشفشان دلیل اصلی قطع سرچشمههای آبهای اصلی رودها و تغیر مسیر احتمالی و خشکشدن آنها عامل اصلی ایجاد کانونهای کلوییدی و سرانجام ایجاد بیابان و کویر و نابودی زیست انسانی و جانوری در مجاور آنها بوده و اخیرا طبق مطالعات سنگها و فسیلهای نقاط بیابانی و لمیزرع در بسیاری از مناطق کرهی زمین نشاندهندهی این موضوع بوده که زمانی این مناطق بسیار خرم و زندگی در آن جریان داشته است و در موارد اخیر در این کشورها ایجاد این مشکلات به این عظمت با احداث سدهای عظیم بوده است.
مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار اظهار کرده که دفتر مقابله با پدیده گرد و غبار در سازمان محیط زیست تشکیل شده است تا حرکتی جهادی در راستای مقابله با پدیده گرد و غبار آغاز کند و زمانبندی و اعتبار نیز برای این دفتر پیشبینی شده است.
از دیگر زیانهای جبرانناپذیر ریزگردها میتوان به بیابانزایی و جنگلزدایی اشاره نمود که منجر به آسیبدیدگی و فرسایش خاک میگردد. این واقعیت دارد که ناحیهیی وسیع از ایران همواره بیابانی بوده است؛ اما در این لحظه، سرعت گسترش بیابانزایی است که نگرانکننده و هشداردهنده است. فشار جمعیت با استفاده بیش از حد آب و چرای بیرویه نیز بیابانزایی را تشدید میکنند. برای مثال خاک زراعی ایران با سرعت 20 برابر سریعتر از آنچه تشکیل میشود، از دست میرود که نتیجه آن بیابانزایی و جنگلزدایی است. سرعت گسترش این معضل آنقدر نگرانکننده است که میتواند بخش بزرگی از ایران را غیر قابل سکونت کند.
همچنین ریزگردها جان مرجانهای خلیج فارس را میگیرد. چرا که وجود آنها موجب کاهش عمق و کدرشدن آب خلیج فارس شده و بر همین اساس آب سنگها و مرجانهای موجود در این دریا از بین میروند.