در ایران، بهراحتی و با سوء مدیریت و هدردادن منابع آبی و طبیعی، سفره های آب زیرزمینی از دست رفته و زمینه خشکسالیهای وحشتناک آماده شده است...
هیرش کارزان
بحران آب در آستانهی یک فاجعه
سفرههای زیرزمینی آب ذخیرهیی در عمق کم زمین بوده که در میان لایههای ویژه خاکی قرار گرفته است. این ذخیره در فصلهای سرد و ملایم افزایش مییابد و در تابستان بهخاطر استفاده از آب چاهها و کمبود باران کاهش پیدا میکند. در کشورهایی که بحران آب دارند میزان آب این سفرهها کم یا خشک شده است. در کشورهایی مانند برزیل و هند و چین که در چارچوب الگوی تولید انبوه به تولید محصولات کشاورزی انبوه دست زندهاند بخش مهمی از سفرههای زیرزمینی آب را دستخوش اختلال و بحران کردهاند. در اغلب کشورها که مدیریت درست موجود نیست، تولید انبوه کشاورزی با حفر چاههای عمیق، سفرههای آبی را بهم ریخته و بخش مهمی از آب را به هدر میدهد. دو تحقیق علمی، یکی تحقیق "ناسای آمریکا" در سال ۲۰۰۲ و دیگری تحقیق دانشگاه "اوترش" در ژانویه ۲۰۱۲ تاکید بر افت شدید سفرههای آب در برخی مناطق جهان از جمله خاورمیانه نمودهاند.
این خطر بهطور واقعی در ایران وجود دارد و هم اکنون نابودی آبهای سطحی رودها و دریاچهها با افت شدید آب سفرههای زیرزمینی همراه است. برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی وضعیت آنها را هم اکنون بحرانیتر از موضوع خشکشدن آب دریاچه و تالابهای ایران کرده است. آبهای زیرزمینی جزو ذخایر احتیاطی محسوب می شود و استفاده از آنها باید در مواقع بحرانی باشد. از ۶۰۰ سفره آب زیرزمینی ۲۹۰ مورد آن وضعیتی به مراتب بدتر از دریاچههای خشک شده ایران دارند. در ابتدای انقلاب ۵۰ میلیون متر مکعب آب از این سفرهها برداشت میشد اما در سال 1393 این میزان به ۱۷۰ میلیون متر مکعب رسیده است. بنابراین نزدیک به نیمی از سفرههای زیرزمینی ایران در حال حاضر از کار افتادهاند و مصرف آبی نابهنجار بخش کشاورزی و تولید فرآوردههایی که مطلوب و مفید نیستند، ذخیره آبی کشور را نابود میکند.
در ایران، بهراحتی و با سوء مدیریت و هدردادن منابع آبی و طبیعی، سفره های آب زیرزمینی از دست رفته و زمینه خشکسالیهای وحشتناک آماده شده است. کشوری که آخرین منابع ذخیره خود یعنی سفرههای زیرزمینی را از دست بدهد بهطور قطع در آستانه یک فاجعه قرار میگیرد. برای بازسازی سفرههای زیرزمینی سالیان متمادی زمان و سرمایهگذاری هنگفت لازم است و آنهم مستلزم تغییر کامل سیاست مصرفی کنونی است. بحران آب در ایران یک واقعیت دلخراش است و از این بهبعد بهشدت خود را در زندگی روزمره نشان خواهد داد.
فلات ایران سرزمینی خشک است؛ میانگین بارش در ایران با 250 میلیمتر در سال کمتر از یک سوم میانگین بارندگی در جهان است؛ اما پیشبینیهای آب و هوایی حاکی از این است که در آینده خشکتر نیز خواهد شد. در واقع ذخیره و عرضه آب در ایران در حال کاهش است. این در حالی است که تقاضا برای آب در ایران روز به روز بیشتر میشود؛ به طوری که تا سال 2025 میزان تقاضای آب 30 میلیارد مترمکعب در سال بیشتر از مقدار کنونی خواهد بود. کاهش سطح آب زیرزمینی، کاهش آب رودخانهها و تالابها نشانگر این دو روند متضاد بین عرضه و تقاضای آب است. بحران دریاچه ارومیه، بارزترین نگرانی از وضعیت آب در ایران است. با ازدسترفتن آب، کشاورزی و اقتصاد روستاها از بین میرود و ساکنان برای امرار معاش به شهرها مهاجرت خواهند کرد. همانطور که صدها هزار نفر بر اثر خشک شدن بستر دریای آرال در آسیای مرکزی مهاجرت کردند. همانطور که هزاران نفر در اثر خشک شدن دریاچههایهامون در شرق ایران مجبور به ترک روستاها شدند. مهاجرت باعث اختلاف و تنش و گاهی منجر به خشونت میشود و امنیت انسانی را به مخاطره میاندازد.
بهطور کلی آب بزرگترین محدودیت منابع در ایران و بزرگترین خطر محیط زیست ایران در درازمدت است. با از دست رفتن منابع آب زیرزمینی، بسیاری از بخشهای کشور غیرقابل سکونت خواهد شد و پیامدهای آن ویرانگر خواهد بود و راه حل این بحران، تجدید نظر کامل درباره شیوه و رویکرد مدیریت آب در ایران است.
خشکشدن آب و عوارضی که برای تمام شهرهای اطراف و کشاورزی و مردم و زندگیشان به طور مستقیم به وجود آورده است. همین طور در همین رتبه باید نام تمام تالابهای کشور را هم اضافه کنم؛ یعنی میتوانیم برای ارومیه یک رتبه جدا لحاظ کنیم و در کنارش برای هامون، بختگان، پریشان و ۴۵ تالاب دیگر کشور که به دلیل سوءمدیریت منابع آب و فقدان آن دچار آسیبهای جدی شدهاند.
مدیریت نادرست منابع آبی، نگرانی جدی را درباره خشک شدن تالابها به وجود آورده است. بختگان، پریشان، هامون، گاوخونی و گندمان علاوه بر این که با تهدیدهای جدی مواجه هستند، اگر به موقع فکری برایشان نشود، خودشان میتوانند تهدیدهایی جدی محسوب شوند. مساله اینجاست که با همهی اینها و در چنین شرایط بحرانی، در چند سال گذشته نه تنها توجه خاصی به بهبود وضعیت دریاچهها و تالابهای در معرض خطر نشد, بلکه با مصرف بیرویهی منابع آبی، جانمایی غلط سدها و بیتوجهی به اهمیت حقآبه تالابها، وضعیت این منابع طبیعی رو به وخامت هم رفت.
با توجه به اینکه سرانه آب در ایران از چهار هزار مترمکعب به یک هزار و 800 متر مکعب رسیده است, ایران از هم اکنون در مرحله تنش و بحران آب قرار دارد.
آلودگی آب
علاوه بر اینکه تالابها در حال خشکشدن است، منابع آب موجود هم از جمله سفرههای آب زیرزمینی و رودخانهها بسیار آلودهاند. افت سطح آب زیرزمینی یکی از مسایلی است که شاید مردم عادی توجه کمتری به آن داشته باشند و از اهمیت آن و عواقبی که میتواند داشته باشد بیخبر باشند، اما در این میان توقعی که از مسوولان و کارشناسان محیط زیست میرود این است که نسبت به این مسایل حساس باشند، توقعی که چندان هم برآورده نشده چرا که به جای انجام اقداماتی برای پیشگیری یا رفع این مشکل، دست به اقداماتی زده شد که این مشکل را چندبرابر کند. آمارها نشان میدهد آبهای زیرزمینی در ایران بهخصوص در دشت اصفهان، یزد، کرمان و جنوب خراسان منفی است یعنی میزان برداشت از این سفره آبهای زیرزمینی بیش از مقدار و توانایی آنهاست. افزایش بیرویهی برداشت از آبهای زیرزمینی تهران هم طوری است که به گفته کارشناسان، تا 10 سال دیگر، چیزی به عنوان سفره آب زیرزمینی در تهران وجود نخواهد داشت و علاوه بر تهران، زمینهای شهریار، ری و دشتهای ورامین هم در حال فرونشستن هستند. با این حال، کاری که انجام شد این بود که نمایندگان مجلس طرحی را به تصویب رساندند که بر اساس آن وزارت نیرو مکلف شد برای چاههای آب کشاورزی فعال فاقد پروانه بهرهبرداری واقع در دشتهای ممنوعه آبی پروانه صادر کند؛ تصمیمی که اگر چه مورد انتقاد وزارت نیرو و فعالان محیط زیست واقع شد اما این اعتراضها برای تصویبنشدن آن فایدهیی نداشت.
همچنین بایستی این سوال را مطرح کرد که چرا دریای خزر به یکی از آلودهترین آبها تبدیل شده است؟ زیرا نبود سرمایه برای پاکسازی رودها مانند "ولگا" یا رودهای ایران و نیز آلودگیهای نفتی کشور آذربایجان و کشتیهای نفتی، دریای خزر را تخریب نموده و منجر به مرگ و میر سریع ماهیان شده است. چرا خلیج فارس ۴۷ برابر بیشتر از ظرفیت طبیعیاش آلوده است؟ برای اینکه روزانه ۱۵۰۰ نفتکش بزرگ در رفت و آمد هستند، سالانه بیش از دو میلیون بشکه نفت و ترکیبات هیدروکربنی وارد خلیج فارس میشود و هر ثانیه ۳۰۰ کیلوگرم فلزات سنگین مانند مس توسط کارخانههای آب شیرین به خلیج فارس ریخته میشوند. از اینرو, خلیج فارس آلوده و بیمار است, زیرا اقتصاد نفتی جهان و بیمسوولیتی کشورهای اطراف آن مانند ایران و حرص و سودپرستی شرکتهای نفتی باعث آلودگی خلیج فارس هستند.
الگوی غلط مصرف انرژی
انرژیی که در ایران در حال مصرف میباشد در شکل خوب در مقایسه با کشورهای همسطح آن پنج برابر و در مقایسه با کشورهای که خیلی انرژی را خوب مدیریت میکنند تا ۲۰ برابر بیشتر است. در ایران الگوی بسیار نادرستی در این زمینه وجود داشته که همین, منشا بسیاری از آلودگیها و گازهای گلخانهیی و ضربه به اقتصاد شده است. بحث الگوی مصرف انرژی و آب خودش یک بحران و مساله است. الگوی مصرف در کشاورزی نیز غلط است. چرا که آلایندگی آب را بهوجود آورده، منابع آب را از بین برده و همینطور سفرههای زیرزمینی آب را. در حال حاضر مصرف انرژی و میزان سرانه تولید دیاکسید کربن ایران از جمله بالاترینها در جهان است. این امر به افزایش جمعیت ایران، عملکردهای آن در زمینه توسعه و ذخایر نفت و گاز طبیعی فراوان مربوط میشود.