....مگر آنهایی که تکوین حزبی واقعی را بجای آوردهاند، بتوانند در کوردستان با جدیت تمام پیشاهنگی کنند
بخش نخست
ولاتی ئازاد: رفیق رستم جودی همانطور که میدانید تکوین حزبی ـ سازمانی مسالهیی حیاتی میباشد. موضوع اساسی مصاحبه ما هم همین است. حال میخواهیم از زبان شما بشنویم: شما چه تعریفی دارید برای موضوع تکوینحزبی اساساً اصطلاح "تکوین حزبی" بیشتر در حزب PKK اهمیت حیاتی دارد ولی میبینیم که در دیگر احزاب و سازمانها و در سیستمهای سیاسی دیگر تا این حد بدان اهتمام داده نمیشود. حال تکوین حزبی یعنی چه؟ وقتی گفته میشود؛ تکوین حزبی، آیا منظور فقط تشکیل یک حزب است یا معنای آن گستردهتر میباشد. خلاصه دیدگاه شما از منظر سیاسی است یا ایدئولوژیک و یا از چشمانداز مردمی هم مدنظر است و آیا با تاریخ خلق و دیدگاههای آنها هم ارتباط دارد؟
رفیق رستم جودی: اصولاً تکوین حزبی بهمثابهی یک اصطلاح و عبارت، بایستی همانند هر اصطلاح دیگری بطور مستقل تعریف شده و بصورت بنیادین تفهیم گردد. موجودیت کوردستان یک واقعیت است و هر واقعیت هم با توجه به شرط و شروط آن هستی مییابد، به همین خاطر نیز شروطی وجود دارند که واقعیتهای کوردستان را نمایان میسازند. وقتی که هر موضوعی مانند تکوین حزبی، مسایل نظامی، مبارزه و آزادی را مدنظر قرار میدهیم، میزان تأثیرات این شرط و شروط بر کوردستان بر ما آشکار گردد. بنابراین وقتی ما هم مسالهی تکوین حزبی را در ارتباط با کوردستان و خصوصیاتش در نظر میگیریم، مشاهده میکنیم که تکوین حزبی باز هم دارای ویژگیهای منحصر بهخود میباشد. بیش از هر چیز، حزب برای یک ملت بهمثابهی یک مرکز مرجع ارزیابی میگردد. بویژه از مرحلهی انقلاب بورژوایی به بعد میتوان گفت تا حدودی اینگونه مورد ارزیابی قرار داد. یک خلق با یکپارچگی مسلم میخواهد راه آزادی را در پیش گیرد، احتیاج به مرکزی مرجع دارد که بتواند تمامی ضروریات مبارزه را در خود بگنجاند و رو به هدف مشترک جهتدهی و کانالیزه بنماید. به همین خاطر هم آن مرکز، از لحاظ ساختار و محتوا و جوهر با برخی دیگر از مراکز تفرق دارد. به عبارتی فرایند شکلگیری تفکر یک خلق را که همانا ناقص است به اکمال میرساند و چه بسا اگر اراده از آن خلق سلب شده باشد، آن را ارادهمند نماید. بنابراین مادامی که مسالهی تکوین حزبی طبق موارد فوقالذکر که همانا فرمدهی و نظمبخشیدن به تفکر و اراده و آفرینش آنهاست، ارزیابیمیگردد. پس نتیجه میگیریم که آن ارگان یا حزب در ساختار منحصر بهخود برخی ویژگیهای خاص را میطلبد، البته ویژگیای که بتواند از لحاظ تاریخی در زمینهی تکامل تفکر و ارادهی آن خلق، نقشی ایفا نماید. بنابراین وضوح فکری و اتحاد و نظم سازمانی و تشخیص و انتخاب ویژگی و خصوصیات و یافتن شخصیت پیشاهنگ برای جامعه، همه و همه اساسیترین موارد در تکوین و تحول حزبی میباشند. حال چرا ما در کوردستان از تکوین حزبی بحث میکنیم این مهم است. پرسشی وجود دارد: آیا خلقهای دیگر نیز در این زمینه به بحث و بررسی و تکاپو دست زدهاند؟ میتوان در جواب گفت: البته که بله و بسیار زیاد هم مورد بحث قرار گرفت. همچنین در بسیاری از وقایع تاریخی، همانا به سبب چگونگی بکارگیری و پیادهسازی تکوین حزبی، تحولات عظیمی رخ دادند؛ مثلاً وضعیتی در روسیه قبل از انقلاب اکتبر به وجود آمد که در آن اساساً مسالهی بنیادین در میان نیروها و جناحهای مختلف، همانا چگونگی عملکرد در زمینهی تکوین حزبی بود. این را هم میتوان برای همهی کشورها و ملتها با اهمیت دانست. زیرا در تاریخ مبارزات بسیاری از ملتها به سبب ایجاد اخلالگریهای سیاسی، فروپاشی صورت گرفت؛ که دلایل اساسی آن این است که هر گروه و قشر خاصی مطابق میل خود میخواهد که با توجه به پدیدهی تکوین حزبی خود را شکلدهی نماید و اینجاست که وقتی تضاد و مخالفتی ایجاد میشود، در بسیاری از نیروها و حرکتها در جهان به فروپاشی میانجامد. این مساله در کوردستان حایز ویژگیهای بسیاری است، زیرا خلق آن از یک مرکز مرجعی برخوردار نمیباشد و یا بدور از آن است. به تعبیر دیگر کوردستان بعنوان یک وطن و یک ملت، هنوز در آن مرجعیتی که بتواند نمایندگی اراده و فکر خلق باشد، ظهور نیافته است. بنابراین مساله ایجاد یک مرکز مرجع برای این مهم در کوردستان بسیار منحصر بهفرد میباشد. لذا مگر آنهایی که تکوین حزبی واقعی را بجای آوردهاند، بتوانند در کوردستان با جدیت تمام پیشاهنگی کنند. خارج از این، امر مبارزه در کوردستان با كنژكتور (وجود شرایط سیاسی ـ اقتصادی) مرتبط است، زیرا این شرایط به تنهایی بنیادین نیستند. پیشرفتها و تحولات در شرق کوردستان و نیز در جنوب کوردستان را اگر به دقت مورد بررسی قرار دهیم، مشاهده میکنیم که این کنژکتورها با تحولات سیاسی روزمره و همزمان باخود بستگی دارند، دلیل اینکه بنیادی نیستند. اما وقتی كه مسالهی تکوین حزبی حل شد آنگاه پیشرفتها بنیادین و ذاتی میگردند، آنوقت است که دیگر خلق کورد, خود در مرحلهی مبارزه تصمیم میگیرد. لذا حل مسالهی تکوین حزبی اساسی بوده و چه بسا از اوایل ظهور حزبPKK ، هم از طرف رهبر آپو و هم تمامی حزب مبارزهیی بیامان صورت پذیرفته است و این روند تا به امروز هم جهت چارهیابی مسالهی کرد همچنان ادامه دارد.
ولاتی ئازاد: وقتی که بر سر حزب بحث میكنیم، منظور ما اصطلاح مدرن است. یعنی چیزی كه از 1945 به بعد در کوردستان ظهور یافته و قبل از آن سیستمی به نام حزب وجود نداشته، اما پدیدهیی که از آن بحث میکنیم، یعنی تکوین حزبی تاکنون صورت نپذیرفته، اساساً دلایل آن چیست؟ حزبهایی که روند تکوین حزبی را جهت چارهیابی مسالهی كورد طی کرده باشند هیچگاه ظهور نیافتهاند. گذشته از آن PKK چطور با این مساله برخورد نموده و چگونه در صدد است که نقش تاریخی خود را در زمینهی تکوین حزبی ایفا نماید؟
ر.رستم: کوردها با مسالهیی اساسی و بنیادین درگیرند و برخیها نمیخواهند سر خود را به درد بیاورند و یا اصلاً نمیخواهند که به چنین چیزی حتی فکر کنند. کوردها بویژه در قرن بیستم بعد از تأسیس حکومتهای مرکزی حاکم بر کوردستان، عمداً از روند پیشرفتها و تحولات جهانی باز داشته شدند. لذا با ظهور حکومتهای مرکزی همانند ترکیه، ایران، عراق و سوریه، هر کدام از آنها بخشی از خاک کوردستان را تحت هژمونی خود جدا ساختند. لذا مسالهی استعمار در کوردستان وارد مرحله نوینی گردید که بینهایت ارتجاعی و واپسگرا بود. این است که کوردستان از روند تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دور گشته و تمامی درها کلید شدند. بنابراین تحولات سیاسی گذشتهی نزدیک که در مدت کوتاهی در جهان صورت گرفته، در کوردستان انعکاس نیافته و پاسخی نیافت. پدیدهی حزب در جهان، در دویست سال اخیر رواج یافته و تکامل پیدا كرد و غالباً مبارزات دیگر ملتها هم بر محور و پایهی حزب و حزبگرایی صورت پذیرفت. اما در کوردستان از نیمهی دوم قرن بیست به بعد رواج یافت و برای همین هم از همان اوایل در فرایند حزبگرایی و تکوین حزبی در کوردستان معایب و اشتباهات فاحشی بوجود آمده و آن این است که تکوین حزبی به عنوان مسالهیی جهت پاسخگویی به مسایل داخلی و انعکاس واقعیت کورد در نظر گرفته نشده بلکه بطور خاصی تأثیرپذیری از بیگانگان و عوامل خارجی اساس گرفته شدهاند. به همین دلیل وقتی گوشهنگاهی به روند حزبگرایی در تاریخ گذشتهی کوردستان میاندازیم مشاهده میکنیم که تأثیرات مخرب و بنیادینی بر اراده و فرهنگ سیاسی خلق کورد داشته است. به عبارتی حزبها همیشه در قوارهی یک سفیر برای بیگانه عمل كردهاند. همیشه از دینامیسمهای داخلی نتیجهیی حاصل نگردیده و بر عکس، دینامیسمهای حزبی در جهت تحولات خارجی قرار گرفتهاند. خلاصه حزبگرایی در کوردستان فقط یک نتیجهی مثبت اما بسیار ضعیف دربر داشته آن هم با شروع جنگ جهانی دوم، ایجاد گردید که بعد از جنگ حاکمیت رژیمهای حاکم و استعماری کشورهای منطقه و نیز جهان تا اندازهیی ضعیف شد و لذا کوردها از آگاهی و هوشیاری نسبی در ارتباط با تحولات پیرامون، برخوردار گشتند. این سبب شد که برخی سیستمها و مدلها را اقتباس کرده و تقلید نمایند که به دنبال این، مبارزات صورتگرفته به پاسخگوی جامعه تبدیل نشد و بیشتر به صرف شرایط سیاسی ـ اقتصادی محدود گردیدند. این تحولات که مربوط به خارج بود تا زمانی که بر قوت خود باقی بود، آن احزاب نتوانستند نقش خود را ایفا نمایند. حال PKK و واقعیتهای آن، از لحاظ مدرنبودن و مسالهی تکوین حزبی، با دیگر احزاب گذشته دارای تفاوتهای بسیاری میباشد. فراتر از تقلید و اقتباس، یک خودجوشی خاص خود کوردستان است؛ زاییدهی تحولات خارجی در جهان نیست، در PKK اساساً آنچه مهم است، مسالهی شناخت ضرورت نیاز کوردها به حزب و تکوین حزبی است؛ گذشته از آن شناخت این مساله که شرایط مادی کوردستان با ارزشهای انقلاب جهانی در ارتباط میباشد. تکوین حزبی بدین شیوه بسیار پراهمیت است. تکوین حزبی در PKK بدان شیوه است که جدا از اینکه از تجربیات جهانی استفاده نموده، همانا واقعیت و حقیقت خاص کوردها و کوردستان را نیز مدنظر داشته است و لذا ماهرانه به ارزشهای انقلابی جهانی پایبند بوده و تحولاتی فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی در مبارزات کوردها و کوردستان به وجود آورد. بخاطر وجود چنین جوانبی میتوان به تفاوتهای میان یک حزب واقعی و مدرن با یک حزب مقلد و واپسگرا پی برد.
ولاتی ئازاد: مسالهی تکوین حزبی در داخل PKK همیشه یک مسالهی اساسی بوده و رهبر آپو در مورد آن تحلیلاتی دارند و بر آن اصرار میورزند، این روند از کی شروع شد و چرا رهبری مستمراً اصرار میورزد البته همیشه با مشکلات و مقاومتهایی مخالفتگرا روبرو گشته است اما مسالهی تكوین حزبی همیشه بهعنوان یک معضل ارزیابی شد. لذا همیشه هم بعنوان یک اصطلاح اساسی در ادبیات حزبی بکار رفته. متعاقباً در رسیدن به شکلی از تکوین، چه مشکلاتی پیشرو بودهاند، میتوانید مثالی بزنید؟
ر.رستم: از همان اوایل، تکوین حزبی، به عنوان یک معضل ظهور یافت. به همین خاطر مبارزهی ما شروعی تازه است. تکوین حزبی که در جوهر PKK ظهور مییابد، ادامه فعالیتی در جهت تکوین حزبی به شیوههای گذشته نیست. به عبارتی استمرار فعالیتهای منفی احزاب گذشته نیست بلکه فعالیتهای آن خاص حزب بوده و شروع آن نیز خود حزب میباشد. البته فاکتورها هستند که به ما کمک کردهاند مثلاً: تاریخ مبارزات کوردها یک فاکتور است، پیشرفتها و تحولات جنبشهای چپ ترک یک فاکتور است؛ همچنین نمود حرکتهای انقلابی جهانی یک فاکتور است؛ اما اساساً، اراده نیرومندی که در میان اقشار جوانان کورد ظهور یافت، در شخص رهبر آپو سمبولیزه شد و جوانان و رهبر آپو بودند که جهت دستیابی به تکوین حزبی اهتمام نمودند که در آن ارادهی ذاتی از نقش اساسی برخوردار است. به عبارتی اگر فاکتور اساسی در مرحله تکوین حزبی وجود نداشته باشد، مسلماً آن، مشکل ایجاد میکند و راه را بر اشتباهات میگشاید. به همین خاطر رهبر آپو در این زمینه با توجه به شرایط سخت در کوردستان، میگویند که بازگشت به کوردستان بهمثابهی واردشدن در یک باغچه مین بود. حال مساله دردآور این است که جنبش كه قبلاً بدان میدان مین وارد شده باشد، آنچنان که باید و شاید، وجود نداشتهاند به عبارتی هیچ گام و تجربهیی پیشین برای کمک در دست نبوده. اینها سبب میشوند که نواقصی در کار خود را تحمیل نمایند. در چه مواردی؟ در امر عملکردها و عملیساختن، در امر تکوین و تجسس در زمینهی آن. این یک وضعیت ابژکتیو میباشد، اما در عین حال باید دانست که امر تکوین حزبی در بستر کوردستان صورت میگیرد، بنابراین شخصیت کوردی که به سختی از مدرنبودن و ملیگرایی پوزیتیو و سوسیالیزم علمی بدور مانده و در قید و بندهای خانواده، عشیرهگرایی و ملیگرایی ارتجاعی بدام افتاده، مطمئناً این شخصیت برای امر تکوین حزبی مدرن مساعد نبوده و بدرد نمیخورد و لذا هر اندازه این شخصیت وارد حزب شده و گامهایی هم بر میدارد اما آن، با خود پسماندههای ارتجاعی جامعه کلاسیک را به دنبال میآورد. آن پسماندهها و ویژگیهای جامعهی کلاسیک وقتی که خود را تحمیل مینمایند، دشواریهایی ایجاد میکنند؛ چرا؟ زیرا که خانواده، عشیرهگرایی و ملیگرایی کلاسیک و ابتدایی نتوانست در زمینهی چارهیابی مسالهی کورد پاسخگو باشد. چه بسا، در مقابل دشمن هم نتوانست پیروزی بیافریند. موارد کلاسیک ارتجاعی وقتی توسط اشخاص در حزب بروز داده میشود آنگاه بذر شکست را میپاشد. اما تکوین حزبی در کوردستان باید طوری انجام گیرد که بتواند در مقابل دشمن پیروزی اکتساب نماید. چه بسا آن پسماندههای جامعهی کلاسیک، وقتی که در حزب رخنه میکنند، آزادی کامل را از حزب سلب کرده و سبب شکست میشوند. اما در کوردستان، حزب و تکوین حزبی مکلف است در برابر دشمن پیروزی بدست آورد. حال پرسشی وجود دارد که PKK چه زمانی متوجه این پسماندههای کلاسیک جامعه و شخصیتی شد؟ در آزمون اول، حزب متوجه شد که در امر تکوین حزبی با مشکل روبرو است و بایستی به تکاپو بیفتد. این آزمون در سال 1980 صورت پذیرفت که در آن زمان زیر ساخت تنظیمی حزب نمیتوانست جوابگوی قیامهای بیداری مردمی باشد و قادر شودحملات فاشیستها و شونیستها را پاسخ دهد. که در نتیجه اداره عرفی و سیستم 12 ایلول ظهور گرفته بود.
PKK آشكار ساخت كه تكوین حزبی اساسا ناقص و ضعیف میباشد. برای اینكه به حملات جواب داده شود و بیداری خلق مورد توجه قرار گرفته و خواستههای آزادیخواهانه آنها پراكتیزه گردد، نیاز زیادی به امر تكوین حزبی وجود داشت و لذا رهبر آپو اولین سنگ بنای آنرا در آكادمی مععصوم كركماز گذاشت و نیز در صدد بود سازمانی جهت آفرینش ملیتان و مبارز پایهگذاری نماید. همچنین كتابی با موضوع تكوین حزبی در آن زمان از طرف رهبری تالیف و منتشر شد. اما تاكنون مسالهی تكوین حزبی همچنان ادامه دارد. بویژه در سال 86 وقتی كه مرحلهی مبارزهی مسلحانه شروع گردید، آشكار گشت كه با این وضع زیرساخت تنظیمی نمیتواند با موفقیت, مبارزه مسلحانه را پیشبرد دهد. لذا وقتی در زمینهی ناتوانی در مسوولیت، تحقیق و بررسی انجام گرفت، آشكار شد كه ریشهی آن معضل در مسالهی تكوین حزبی نهان است. تكوین حزبی یعنی چه؟ یعنی آفرینش تاكتیك و پیشاهنگیكردن در مبارزه. یعنی آفرینش یك شخصیت مبارز توسط حزب كه از پسماندههای مخرب جامعه كلاسیك پیراسته شده. برای این مهم PKK در آن زمان در مورد این موضوع دست به تحقیق زد و كنگرهیی تشكیل داد كه سبب گردید، مسایلی كه در برابر تكوین حزبی مانع ایجاد میكند، مسخ شوند. لذا با پیشبرد آن تحقیقات و تحلیلات در آن زمان، فرهنگها و برخوردهای فئودالیستی، رفتارهای خام، خرده بورژوازی، كمالیسم و بسیاری ویژگیهای دیگر كه در امر تشكیل یك حزب و تكوین حزبی انگل بوده و همچنین مانعی بر سر راه همبستگی فكر و اراده بودند؛ اینها همه تثبیت گشته و مورد بررسی قرار گرفتند. البته تا هنگام تشكیل كنگره, موانع فوقالذكر فقط به صورت تئوریك مطرح میگردیدند، اما در سالهای 86 و بویژه در كنگرهی سوم در كوردستان، این مورد آشكار و مشخص گردیدند كه واقعا فئودالیسم چگونه به مانعی بر سر راه تكوین حزبی مبدل میگردد؟ ارتجاع، لیبرالیسم و تا تأثیر كمالیسم و سیستم حاكم چگونه سبب میگردد كه كوردها در پروسهی یافتن پیشاهنگی برای خود با دشواری روبرو گردند و یا اینكه تحركاتشان كند گردد. بعد از آن مرحله مبارزه تكوین حزبی ادامه یافت اما آسانتر گردید، چرا؟ زیرا خصوصیات و اوامریكه مانعی بر سر راه بودند، تشخیص داده شدند و از آن پس هر یك از آن خصوصیات نامگذاری هم شدند؛ مثلا فلان ویژگی، ارتجاعی دهاتیانه (بدون سیستم) و فلان ویژگی؛ فئودالیسمی، كمالیسم و غیره میباشند، اینها تشخیص داده شدند. لذا مبارزه آسانتر ادامه یافت. ولی جامعهی كورد جامعهیی عقبافتاده است. لذا هرگاه انسانهایی كه از آن جامعه وارد حزب میشوند، پسماندههای جامعهی كلاسیك را با خود به درون حزب نفوذ میدهند و این باعث میشود كه تكوین حزبی و مبارزهی حزبی آنچنان كه حزب میخواهد، صورت نپذیرد.
یادداشت: این مصاحبه با شهید رستم جودی, عضو شورای رهبری KCK در ماه آوریل سال 2007 از سوی مجلهی "ولاتی ئازاد" در مورد مسالهی تکوین حزبی و خصوصیات آن در PKK و کوردستان انجام گرفته است.