تاریخ تمدن دموکراتیک در ایران

مانی تمام امید خود را به دربار بسته بود. ایجاد تغییر در دربار خسروانی امكان ندارد. هنوز هم ایرانیان این اشتباه را انجام می‌دهند. مانی قربانی این اشتباه خود گردید...

بخش دوم و پایانی 

درگیری خرم‌دینان با نظام خسروانی

پس از مزدك آیین او توسط كادر‌‌هایش اشاعه داده می‌شود. یكی از كادر‌های او به نام "خرم" كه برخی‌ها او را همسر مزدك می‌دانند، ادامه‌دهنده‌ی راه اوست. این زیاد مهم نیست كه خرم چه كسی بوده, بلکه مهم  این است كه مزدك توانسته در امر كادر‌سازی موفق عمل نماید. به‌ویژه اینكه یك زن مدیریت و سازماندهی مزدكیان را بر عهده می‌گیرد. این نشان از نگاه متفاوت مزدكیان نسبت به مساله‌ی زن دارد. آماده‌كردن زنی بااراده كه توانایی مدیریت را داشته باشد، بسیار بااهمیت است. در جامعه آن زمان, زن یا كاملا زیردست بود و یا اینكه زنی درباری بود و از طریق حرمسرا در كار سیاست وارد می‌شد. نحوه‌ی مشاركت زنان در دربار را قبلاً بیان كرده بودیم. نظام خسروانی اصولاً نظامی مرد‌سالار است. زن باید كاملاً به خدمت سیستم درآمده و درگیر بازی‌های وقیحانه سیاسی شود. حرم جایی است كه زن در مقابل منفعت و مصلحت, همه چیز خود را پیشكش نظام می‌نماید. زنان حرم، ماحصل ازدواج‌های سیاسی و منفعت‌طلبانه شاهان هستند؛ تا هر كسی در مقابل خانواده‌ی شاهی تسلیم گردد. نقش زن در چارچوب حرم قابل تعریف بوده و مدلی برای تمامی جامعه است.

 از این به بعد مزدكیان با یك سازماندهی جدید، نیروها و بازماندگان خود را به مناطق كوهستانی برده و از دسترس نظام دور نگه می‌دارند. در مناطق زاگرس اقدام به تشكیل نیروی دفاعی می‌كنند و از این تاریخ به بعد مدام شاهد درگیر‌های خرم‌دینان با نظام خسروانی هستیم. نباید این اصل را فراموش كرد؛ در مقابل نظام خسروانی باید از نیروی دفاعی برخوردار بود. بدون داشتن سلاح و نیروی دفاعی امكان مقاومت وجود ندارد. بایستی این نكته را یادآور شویم كه امكان سیاست صرف وجود ندارد. مزدكیان، به خاطر اینكه هرگز قتل‌عامِ رویداده را فراموش ننمایند، پارچه‌یی قرمز را بر سر می‌بندند. قزلباش‌ها بازماندگان این سنت هستند. علویان شمال كوردستان همگی پیروان سنت مزدك و خرم هستند که در حقیقت, هیچ ارتباطی با اسلام امروزین ندارند و ریشه در مقاومت مزدكیان دارند. مزدكیان قبل و بعد از ساسانیان به مقاومت خود ادامه می‌دهند. با به‌وجودآوردن جامعه‌یی طبیعی بر اساس معیار‌ها و فرهنگ زندگی در زاگرس كانونِ مقاومتی را تشكیل می‌دهند كه تا مدت‌ها پابرجاست. هدف‌شان از این كار پایداری جامعه‌ی طبیعی است.

 

مقاومت بزرگ بابک در برابر عباسیان

مزدكیان نیز با نام خرم‌دینان به مقاومت‌شان ادامه می‌دادند. در دوران عباسیان, به رهبری فردی به نام "جاویدان" دوباره خود را سازماندهی می‌نمایند. او جوانی به نام بابك را تحت آموزش قرار می‌دهد و دست به مقاومتی بزرگ در برابر عباسیان می‌زنند. پی‌در‌پی ارتش عباسیان را با شكست بدرقه می‌نمایند. مدت بیست و اندی سال در مقابل عباسیان به مقاومت ادامه می‌دهند. در نهایت فردی ایرانی به نام "افشین" كه نام واقعی او "خدر" یا "خضر" است، برای اینكه بتواند مقام و مرتبت خود را در میان عباسیان بالا ببرد، تصمیم به كشتن بابك می‌گیرد. او در نبرد‌هایش شكست‌هایی را به نیروهای بابك تحمیل می‌نماید و در طی یك توطئه بابك را دستگیر نموده و به بغداد می‌فرستد. خلیفه دستور می‌دهد كه دست بابك را قطع نمایند. وقتی كه دست او بریده می‌شود،‌ با دست دیگرش خون خود را به صورتش می‌مالد تا دشمن روی زرد او را نبیند. در نهایت افشین هم به علت تحریك "مازیار" از والیان مازندران به مخالفت با خلیفه از دور خارج می‌شود.

 

اقدام مانی برای بازگشت به میتراییسم

ساسانیان در زمان شاپور به تمامی از لحاظ ساختاری خود را سازماندهی كرده و نهادها و سازمان‌‌های‌شان را راه‌اندازی می‌نمایند. هر آنچه را كه در نظام خسروانی لازم بود به‌وجود می‌آورند. بعد از استقرار داخلی، شروع به كشورگشایی نمودند و ارتش خود را به نقاط مختلف گسیل داشتند. تمامی خلق‌های منطقه را قتل‌عام نمودند. هر كسی می‌بایست اقتدار آنها را قبول می‌نمود. جنگ میان زاگرس‌نشینان و ساسانیان در طول دوران آنها به صورت مداوم ادامه داشته. مناطقی وجود دارند كه هیچ وقت اقتدار و حاكمیت ساسانیان را قبول نكرده‌اند. حتی ساسانیان قتل‌عام وحشتناكی را در ماردین كه از مراكز میتراییان بود انجام داده‌‌ند. نظام خسروانی بدون قتل‌عام امكان ندارد، چون لازم است كه اراده‌ها را نابود كند.

بعد از استقرار كامل به جنگ با رومیان می‌پردازند. این ایام مصادف است با توسعه‌ی دین مسیحی در امپراتوری روم و همچنین در قلمرو ساسانی. پیام صلح عیسی در مزوپوتامیا و ایران مورد استقبال قرار گرفت. البته هنوز دین مسیحیت به دینی دولتی تبدیل نشده بود، حالت اجتماعی خود را حفظ كرده و به همان صورت باقی بود. زیر فشار و استثمار نظام خسروانی ساسانیان، مردم به دنبال صلح و آشتی بودند. گروهی از میتراییان تحت تاثیر گفتمان آشتی‌جویانه‌ی عیسی قرار گرفتند. گروهی از اینان را كه در مزوپوتامیا زندگی می‌كردند، "سپیدجامه‌گان" می‌گفتند. آنها به شكل جامعه‌ی طبیعی زندگی می‌كردند، در مناسبات تجاری خود پول به كار نمی‌بردند. زندگی روزانه‌ی آنها در خدمت به اجتماع و همیاری و تعاون سپری می‌شد. در میان آنها مردی به نام "پْتَك" وجود داشت كه خود از پارت‌ها و همسرش هم از مادها بود و فرزندی به نام "مانی" داشتند.  مانی در میان این گروه بزرگ شده و به این نتیجه می‌رسد كه نمی‌تواند دست روی دست گذاشته و منفعل بماند. مانی در راستای احیای تحلیلات كهن میترایی گام‌هایی اساسی برمی‌دارد. او می‌خواهد كه اندیشه‌ی جامعه و فرد را به اصالت‌های دین میترایی برگرداند. تفكر غالب در كنار اندیشه‌های زردشتی و مسیحی در اعتقادات مانی همان تفكرات میترایی هستند. او می‌خواهد نیروی واقعی جامعه را كه سال‌هاست تحت فشار و استثمار قرار دارد زنده گرداند. نمی‌خواست اعتقاد او نام خاصی داشته باشد. معتقد بود، می‌توان دینی داشت كه تعالیم نیك همه ادیان را در خود داشته باشد و به این نحو تفرقه و تضاد بین ادیان را از میان برداشت. برای همین در جامعه آشفته، جنگ‌زده و سركوب‌شده ایران طرفدارانی بسیار پیدا كرد. شاپور از ماجرا باخبر شده و مانی ناچار می‌ماند كه به آسیای میانه كوچ نماید. او مدتی را در میان ترك‌ها گذراند و در آنجا هم طرفدارانی فراوان پیدا كرد.

مانی بعد از مرگ شاپور در 272 (ب‌.م) به ایران برمی‌گردد. هرمز اول بعد از مرگ شاپور بر تخت می‌نشیند. او به مانی به دیده‌ی حرمت می‌نگرد و بسیار او را تكریم می‌نماید. موبدان از این رفتار هرمز به خشم می‌آیند و در یك توطئه درباری به هرمز زهر داده و او را به قتل می‌رسانند. هرمز برادری دارد كه موبدان با او به توافق رسیده‌اند. مضمون توافق به این شرح است، به او می‌گویند كه ما هم تو را به تخت می‌نشانیم و هم برادر تو را كه رقیب تاج و تخت است از سر راه برمی‌داریم، به شرطی كه تو مانی را بكشی. بعد از قتل هرمز برادرش بهرام اول سلطنت را در دست می‌گیرد و مانی را دستگیر می‌نمایند. در یك محكمه‌ی ساختگی او را به مرگ محكوم و سپس او را اعدام كردند. مانی قبل از مرگش كتابی را تحت عنوان "شاپورگان" برای شاپور ساسانی نوشته بود تا در آن آیین خود و اعتقاداتش را به شاپور بشناساند. آثار مانی هنوز هم باقی مانده‌اند. پیروان مانی در همه جا مورد آزار و شكنجه قرار گرفتند و قتل‌عام شدند. اما دین مانی همچنان تاثیر‌گذار بود. در بیشتر مناطق پراكنده شد و طی سال‌های متمادی تا روم هم رسید. بعد از مانی هم رهبران زیادی از مانویان را كشتند. همچنین اقدام به سیاه‌كاری و ترور شخصیتی مانویان كردند. می‌توان مانی را یك زردشت به حساب آورد. او می‌خواست كه در دین زردشتی رفرم ایجاد نماید، اگر موفق می‌شد امروزه سیمای خاورمیانه و حتی جهان به نحو دیگری بود. اما موفق نشد، زیرا تمام امید خود را به دربار بسته بود. ایجاد تغییر در دربار خسروانی امكان ندارد. هنوز هم ایرانیان این اشتباه را انجام می‌دهند. مانی قربانی این اشتباه خود گردید.

 

سیاه‌نمایی حرکت انقلابی اسماعیلیان

مهمترین مقاومت صورت‌گرفته در زمان سلجوقیان (سده‌های یازدهم و دوازدهم میلادی) مربوط به اسماعیلیان است. آنها در برابر خلافت و نظام خسروانی مقاومت نمودند. كرماشان یكی از مراكز آنها بود. رهبر این گروه "حسن‌صباح" است. فردی اندیشمند و كاتب بود و به شدت با نظام خلافت، فساد و بی‌بندوباریی كه در دستگاه خلافت وجود دارد مخالف بود. هدف او تغییر نظام خسروانی و خلافت است. او در دربار سلجوقیان به عنوان كاتب و محاسب كار می‌كند. بعدها با اسماعیلیان آشنا می‌شود. از دربار سلجوقیان خارج شده و به مصر و نزد فاطمیان می‌رود. در آنجا هم با دستگاه خلافت مشابهی مواجه شده و به ایران برمی‌گردد. برای رهایی از خلافت و نظامی سلطنتی، ‌شروع به سازماندهی اسماعیلیان بر اساس زیر‌بنایی سیاسی و ایدئولوژیك می‌نماید. اسماعیلیان به وسیله‌ی شیوه‌ی مبارزاتی خود شناخته می‌شوند. اما نیروی آنها برگرفته از تفكرات و ایدئولوژی آنهاست. هر چند كه تلاش‌های زیادی برای تروریزه‌كردن و سیاه‌نمایی این حركت انقلابی انجام گرفته، اما هیچ كدام از آنها صحت ندارند. این گونه سیاست‌گذاری‌ها در مورد همه‌ی جنبش‌های انقلابی قابل پیش‌بینی است. حتی اطلاق نام "حشاشین" بر آنها به دلیل فروش گیاهان دارویی خشك شده توسط آنها است. راهی كه اسماعیلیان از آن طریق امرار معاش می‌نمودند. بیشتر در قلعه‌های دور‌افتاده و به صورت كمونال زندگی می‌كردند. از لحاظ اقتصادی می‌کوشیدند تا حد ممكن مستقل باشند و در هر شرایطی خود را آموزش دهند. اما به دلیل عدم نوگرایی در اندیشه و تفكرات خود به سوی دگماتیزم گام برداشتند. به همین دلیل هم ضربات مهلكی را متحمل شدند. بزرگ‌ترین ضربه را صلاح‌الدین ایوبی به آنها وارد ساخت. چون آنها تصمیم گرفته بودند كه صلاح‌الدین را به قتل برسانند. در پی ناكام‌ماندن طرح نابودی صلاح‌الدین، موجبات نابودی خود را فراهم می‌آورند. به‌وجودآمدن اسماعیلیان از لحاظ سیاسی بسیار مهم است. ظهور اسماعیلیان نشان از كارآمدی كانون مقاومت در برابر نظام خسروانی داشته است. زنده‌بودن مقاومت‌های مردمی در برابر هر دو نظام، یعنی خلافت و سلطنت شاهنشاهی از مهم‌ترین رویدادهای آن دوران است. حضور مؤثر نیروهای كورد در میان اسماعیلیان از اهمیت شایانی برخوردار است. كرماشان یكی از مستحكم‌ترین قلعه‌های آنان است كه نشان از احیای فرهنگ مقاومت زاگرس دارد. با آمدن مغول‌ها شرایط به كلی تغییر می‌كند. دو رهبر اصلی مغول‌ها یعنی "قوبیلای خان" و "هولاكوخان" هستند كه شروع به تصرف و فتح می‌نمایند. هولاكوخان ضربه‌ی نهایی را به اسماعیلیان وارد می‌آورد و قلعه‌ی آخر آنها را نیز نابود می‌كند.

لازم به ذکر است در نمونه‌ی اسماعیلیان, منصور حلاج قربانی نظام خلافت نیست،‌ بلكه قربانی توطئه‌ و برنامه ایرانیان برای دست‌یابی به قدرت است. چرا گروهی كه گرایش بیشتری به نظام قدرت را داشت و سنگ دین رسمی را به سینه می‌زد موفق شد. یعنی در واقع, همین خط فكری شیعه‌ی حاكم در ایران بود كه نظامیه‌ی بغداد را به‌وجود آورد. اما نمی‌توانست كه در نظام خلافت خود را جای دهد. زیرا خلافت نمی‌توانست به نظام خسروانی تبدیل شود و سلطان هم نمی‌تواند به خسرو مبدل گردد. رهبران و راهبان شیعه‌ی رسمی دولتی، چون در همه‌ی این كارها ناكام ماندند تصمیم گرفتند كه  خط‌مشی مخصوص به خود را برای رسیدن به قدرت به‌وجود آورند.

 

زندیان: بازگشت به نظام مدیریتی زاگرس

بعد از مرگ نادر در ایران هرج و مرج به‌وجود می‌آید, حسن‌خان قاجار نیروهای خود را گرد آورده و حملاتی را در ایران آغاز می‌نماید. در این میان یكی از عشایر كورد هم به نام "زند" وارد كارزار می‌شود. رییس عشیره‌ی زند كریم‌خان نام دارد. او به همراه عشیره‌اش كه جزو عشایر تبعیدی است، قصد دارد تا به محل زندگی خود بازگردند. اما درگیر جنگ‌های داخلی ایران می‌شود. مدتی طولانی را با گروه‌ها و عشایر دیگر در جنگ سپری می‌نماید. در همین جنگ‌های داخلی حسن‌خان قاجار در یكی از نبردهایش با عشیره‌یی تركمن كشته می‌شود و پسر او هم اسیر می‌شود. پسرش به نام آغا محمدخان را به خاطر اینكه در آینده تهدیدی برای حكومت ایجاد ننماید اخته می‌کنند. كریم‌خان بر تمامی رقبای خود پیروز شده و در نهایت فاتح ایران می‌گردد. در آن زمان كوردهای اردلان هم از توان و نیرو برخوردارند اما در این درگیری‌ها شركت نمی‌نمایند و منتظر فرصت‌اند تا از آن بهره‌برداری كنند.

كریم‌خان بر تمامی نیروهای موجود فایق می‌آید. خود او فردی برجسته و مبارزی به تمام معناست. هرگز مركز حكومت خود را به اصفهان نمی‌برد. او می‌داند كه اصفهان مركز نظام خسروانی است. به واقع اصفهان نماد یك شهر و سمبل نظامی خسروانی می‌باشد. تهران هم به همان سبك و سیاق ساخته شده. حتی در ادبیات ایرانی از این شهر به نام "شاهزاده‌ی افسون‌‌شده‌ی افسانه‌ها" نام می‌برند. شهری است كه نظام‌الملك تمامی نهادهای لازم و مرموز نظام خسروانی و دین رسمی را در این شهر بنیان نهاده است. خود شهر اصفهان فرهنگ خسروانی را به صورت ریشه‌یی در خود دارد. (در ایران مدتی بحث بر سر این بود كه پایتخت را به شهر اصفهان منتقل نمایند). كریم‌خان مركز حكومت خود را به شیراز منتقل می‌نماید چون تا حدی به لرستان نزدیك است. او كلمه‌ی شاه را برای خود ممنوع می‌نماید و خود را "وكیل‌الرعایا" می‌نامد. در تلاش است تا نظامی دموكراتیك را در ایران بنیان نهد. او نمی‌خواهد كه تمامی مشكلات را با جنگ حل و فصل نماید. در جایی كه شمشیر كاربرد دارد از آن استفاده كرده و در جایی كه با گفتگو و توافق حل شود از راه‌های مسالمت‌آمیز استفاده می‌نماید. به دلیل اینگونه رفتار سیاسی آمیخته با درایت موفق می‌شود كه بسیاری از عشایر و گروه‌های ایرانی را مدیریت نماید. به هیچ وجه نظامی مركزی و متمركز را به وجود نمی‌آورد و ابتكار عمل را تا حد زیادی به مناطق واگذار می‌كند. به خلق‌های ایران اجازه می‌دهد كه بر اساس واقعیت‌های‌شان زندگی كنند. حتی به عشایری كه در زمان صفویان به مناطق مختلف ایران كوچانده شده‌اند، اجازه می‌دهد تا به سرزمین خود بازگردند. در دوران او مردم ایران در رفاه و آسایش زندگی می‌كنند. چون در نظامی كه كریم‌خان به وجود آورده امكان مراودات تجارتی و ارتباطات فرهنگی به وجود آمده، بازار توسعه می‌یابد و تولید هم افزایش پیدا می‌كند. این امنیت به‌وجودآمده با امنیت در زمان ساسانی تفاوت دارد. امنیت در زمان ساسانیان به دلیل استبداد و خفقان بود، مردم به علت ترس، جرات هیچ اعتراضی نداشتند و ساسانیان این را عدالت می‌دانستند. اما در زمان كریم‌خان عدالت به دلیل مشاركت مردم در امور خودشان و داشتن ابتكار عمل به وجود آمده بود. دوران زمام‌داری كریم‌خان از دوران طلایی تاریخ ایران است. در سال1750 میلادی حكومت خود را آغاز كرد. در دوران كریم‌خان شاهد جنگ‌های داخلی نیستیم و تنها یك جنگ خارجی را با عثمانی‌ها انجام می‌دهد كه در نتیجه آن عثمانیان را از بصره بیرون می‌راند. كریم‌خان در تلاش بود، سیستمی غیر‌مركزی مانند كنفدراسیون‌ها را به وجود آورد. شاید كه به تمامی نتوانست در پیاده‌كردن آن موفق عمل نماید، اما توانست كه بخش‌هایی از آن را اجرایی كند. كریم‌خان این را هم اثبات كرد كه نظام كنفدراسیون تنها نظامی است كه می‌تواند در ایران جوابگو باشد.

 

حاکم‌نبودن نظام خسروانی در بخشی از تاریخ ایران

از سال‌های 637 تا 1500 ب.م در ایران نظام خسروانی حاكم نبوده و این بخشی از تاریخ ایران است كه باید به خوبی مورد توجه و دقت قرار گیرد. هر چند كه در این سال‌ها تلاشی برای بازتولید این اندیشه‌ی مخرب اجتماعی صورت گرفت. در شخصیت وزرا و كاتبان و همچنین در هیات كتاب‌هایی همچون سیاست‌نامه و شریعت‌نامه و حتی خط فكری موجود در كتب اولیا‌نامه و حكمت‌نامه تلاش‌هایی صورت گرفت و سعی گردید كه ایدئولوژی خسروانی به صورت مكتوب حفظ شود